نقطه سر به سر تولید
احتمالا شما هم تا به حال خواستهاید تا ملکتان را منتقل کنید یا شرکتتان را منحل و یا واحد اداری استیجاری خود را به مالک آن تحویل دهید. تمامی این اقدامات و دهها تغییر و تحول دیگر که آثاری حقوقی برای آن متصور است یک سرفصل مشترک دارند و آن خلاصه میشود به «مراجعه به اداره مالیات»؛ رفت و آمد به ادارهای که اگر تجربه کرده باشید میدانید که روزها ادامه خواهد داشت.
به گزارش پایگاه آموزشی مهداد، اما اصلیترین گفتوگویی که ارباب رجوع اداره با کارشناس مربوطه دارد درباره «حساب و کتاب مالیاتی» است که منجر خواهد شد به برگه «مفاصا حساب»؛ برگهای که تا نباشد هیچ نقل و انتقالی در دنیای تجارت رخ نخواهد داد. معمولا شهروندان تا وقتی سر و کارشان به حساب و کتاب مالیاتی نیفتد متوجه انواع و اقسام مالیاتهایی که طبق قوانین باید بپردازند نیستند. در این مرحله است که متوجه میشوند بر حقوق کارمندان خود، بر درآمد ماهیانه خود، بر ملک اداری خود، بر سهمیه ارث خود و بر بسیاری دیگر از سرمایهها و درآمدهای خود باید مالیات بدهند. تازه این مالیاتهای ملموس را که اصطلاحا مالیاتهای مستقیم میگویند باید در کنار مالیاتهای دیگری گذاشت که به طور نامحسوس توسط دولت دریافت میشوند و به آنها مالیاتهای غیرمستقیم میگویند.
اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که همواره برای اعمال خود برنامهریزی دارند و مخصوصا تصمیمات اقتصادی و نقل و انتقالهای تجاری خود را با آیندهنگری انجام میدهند و اصطلاحا قبل از اینکه مجبور باشند حساب و کتاب مالیاتیشان را به اداره مالیات بسپارند خودشان به حسابشان برسند ناگزیرید که از انواع مالیاتهایی که براساس قوانین کشور برای انجام هر عمل اقتصادی باید بپردازید اطلاع کامل داشته باشید. همچنین بدانید که هر کدام از این انواع و اقسام چگونه محاسبه میشوند. آنچه در این نوشتار پیش روی شماست بخشی از این اطلاعات مورد نیاز شماست.
مالیات دارای انواع مختلفی است که هر کدام با توجه به کارکردهای خود در اقتصاد به کار گرفته میشود. مالیات بر اساس چگونگی تعلق به کالاهای مورد مالیات به مالیات مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشود.
مالیات مستقیم که مستقیما از دارائی یا درآمد افراد گرفته میشوند و شامل مالیات بر دارائی و مالیات بر درآمد هستند؛ همان طور که از نام این مالیاتها مشخص است بدون هیچ واسطهای بر درآمد افراد و یا سازمانها و مؤسسات اقتصادی اعمال میشوند و توسط مأموران مالیاتی به طور مستقیم وصول میشوند. نمونه بارز این مالیاتها، مالیاتی است که دولت به طور مستقیم از حقوق کارمندان خود کسر میکند.
الف- مالیات بر درآمد: این مالیات همانگونه که از نام آن پیداست از درآمد اشخاص وصول میشود و دارای انواع مختلفی است که به تعدادی از آنها اشاره میشود:
مالیات بر درآمد املاک
مالیاتی است که از درآمد شخص حقیقی یا حقوقی ناشی از واگذاری حقوق خود نسبت به املاک واقع در ایران پس ازکسر معافیت مقرر اخذ میشود. مالکان مجتمعهای مسکونی دارای بیش از سه واحد استیجاری که بارعایت الگوی مصرف مسکن بنا به اعلام وزارت مسکن و شهرسازی ساخته شده یا میشوند در طول مدت اجاره از صددرصد (۱۰۰%) مالیات بر درآمد املاک اجاری معاف هستند درغیر این صورت درآمد هر شخص ناشی از اجاره واحد یا واحدهای مسکونی در تهران تا مجموع یکصدوپنجاه مترمربع زیربنای مفید و در سایر نقاط تا مجموع دویست مترمربع زیربنای مفید از مالیات بر درآمد ناشی از اجاره املاک معاف هستند. درمورد شخص حقیقیای که هیچگونه درآمدی ندارد تا میزان معافیت مالیاتی درآمد حقوق موضـوع ماده ۸۴ قانون از درآمـد مشـمول مالیات سالیانه مستغلات از مالیات معاف است و مازاد طبق مقررات قانون مشمول مالیات است. مشمولان این ماده باید اظهارنامه مخصوص طبق نمونهای که از طرف سازمان امور مالیاتی کشور تهیه خواهد شد به اداره امور مالیاتی محل وقوع ملک تسلیم و اعلام نمایند که هیچگونه درآمد دیگری ندارند. اداره امور مالیاتی مربوط باید خلاصه مندرجات اظهارنامه مودی را به اداره امور مالیاتی محل سکونت مودی ارسال دارد و در صورتی که ثابت شود اظهارنامه مودی خلاف واقع است مالیات متعلقه به اضافه یک برابر آن به عنوان جریمه وصول خواهد شد.
مالیات بردرآمد مشاغل
مالیاتی است که از درآمد شخص حقیقی که از طریق اشتغال به مشاغل یا به عناوین دیگر غیر از موارد مذکور درسایر فصل های قانون مالیاتها در ایران تحصیل می شود پس از کسر معافیتهای مقرر وصول می گردد.
مالیات بردرآمد اشخاص حقوقی
مالیاتی است که از جمع درآمد شرکتها و درآمد ناشی از فعالیتهای انتفاعی سایر اشخاص حقوقی که از منابع مختلف در ایران یا خارج از ایران تحصیل می شود پس از وضع زیانهای حاصل ازمنابع غیرمعاف و کسر معافیتهای مقرر به استثنای مواردی که طبق مقررات قانون دارای نرخ جداگانه ای می باشد مشمول مالیات به نرخ ۲۵% وصول می شود.
مالیات بردرآمد اتفاقی
مالیاتی است که از درآمد نقدی و یا غیرنقدی که شخص حقیقی یا حقوقی به صورت بلاعوض و یا از طریق معاملات محاباتی و یا به عنوان جایزه یا هر عنوان دیگر از این قبیل تحصیل می نماید مشمول مالیات اتفاقی بوده و به نرخ مقرر در ماده ۱۳۱ قانون وصول می گردد.
ب- مالیات بر دارایی: دارایی یا ثروت، مشتمل بر کلیه حقوقی است که شخص حقیقی یا حقوقی نسبت به ا شیاء و اموال دارد و به آنها این اجازه را می دهد که در آن اموال تصرفات مالکانه نمایند.
در قانون مالیات های مستقیم مصوب ۱۳۶۶، مالیات بر دارایی به پنج دسته تقسیم شده است که عبارتند از: مالیات سالانه املاک، مستغلات مسکونی خالی، اراضی بایر، ارث و حق تمبر که در اصلاحات قانون مذکور، در سال ۱۳۸۰ مالیات های سالانه املاک، مستغلات مسکونی خالی و اراضی بایر حذف گردید و تنها مالیات های ارث و حق تمبر باقی مانده است که به اختصار به آنها پرداخته می شود:
مالیات برارث
مالیاتی است که در نتیجه فوت شخص اعم از فوت واقعی یا فرضی بر اموال باقی مانده متوفی طبق قانون تعلق می گیرد؛ نرخ مالیات بر ارث نسبت به سهم الارث به شرح زیر است:
از سهم الارث هریک از وراث طبقه اول سی میلیون ریال ۳۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال به عنوان معافیت کسر و مازاد به شرح مذکور مشمول مالیات میباشد. معافیت مذکور برای هریک از وراث طبقه اول که کمتر از ۲۰ سال سن داشته یا محجور یا معلول ازکارافتاده باشد مبلغ ۵۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال خواهد بود.
شرح طبقه اول طبقه دوم طبقه سوم
تامبلغ ۵۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال ۵% ۱۵% ۳۵%
تا مبلغ ۲۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال نسبت به مازاد ۱۵% ۲۵% ۴۵%
تا مبلغ ۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال نسبت به مازاد ۲۵% ۳۵% ۵۵%
نسبت به مازاد ۳۵ درصد ۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال ۴۵% ۶۵%
مالیات حق تمبر
نوعی مالیات مستقیم است که از طریق الصاق و ابطال تمبر بر اسناد، اوراق و مدارک به منظور رسمیت بخشیدن یا لازم الاجرا نمودن آنها، از مودی گرفته می شود؛ برای نمونه حق تمبری که از هر برگ چک که از طرف بانکها چاپ و به مصرف کنندگان ارائه میشود یا ازکارنامه و گواهینامه دانش آموزان دوره ابتدایی، راهنمایی و متوسطه اخذ می شود.
۲- مالیات غیرمستقیم: مالیاتی است که با واسطه و به طور غیرمستقیم از شهروندان گرفته میشود. مالیات غیرمستقیم در شکلهای گوناگونی قابل پیاده شدن میباشد و پرداخت آن نیز با اینکه بر دوش همگان میباشد ولی محسوس نیست و به طور معمول عموم مردم وجود آن را احساس نمیکنند. این مالیات، غالباً بر قیمت کالاها و خدمات اضافه شده و به مصرف کننده منتقل میگردد و شامل مالیات بر واردات و مالیات بر معاملات است.
الف- مالیات بر واردات
به منظور اجرای عدالت مالیاتی و توجه به توان واقعی مالیات دهندگان، یکی از سیاستهای مالی و اقتصادی دولت ها، اخذ مالیات از محل کالاهای وارداتی است. همچنین دولت ها به دلایل متعدد دیگری نیز اقدام به اعمال مالیات بر واردات می نمایند که اهم آنها عبارتند از: حمایت از تولیدات داخلی کشور، جلوگیری از ورود کالاهای تجملی غیرضرور و درآمد زایی است.
ب- مالیات بر معاملات
مالیاتی است که در موقع خرید و فروش به نسبت ارزش مورد معامله، از فروشنده دریافت می گردد. غالباً فروشنده نیز این مالیات را در موقع فروش بر قیمت کالا افزوده و به خریدار انتقال می دهد. مالیات بر معاملات شامل انواع مختلف مانند مالیات عمومی فروش (در مراحل مختلف تولید و توزیع)، مالیات بر عمده فروشی و خرده فروشی و مالیات بر ارزش افزوده است.
1- اشتباه در نقل اعداد از دفتر روزنامه به حسابهای دفتر کل
2- ثبت مبلغی که باید ببدهکار حسابی نقل شود در بستانکار آن حساب یا بالعکس ثب شود
3- اشتباه در جمع طرفین حسابها وتعیین مانده آنها
4- اشتباه در نقل مبلغ مانده حسابها بتراز آزمایشی
5- اشتباه در جمع ستون بدهکار ویا بستانکار تراز آزمایشی
6- نقل مانده بدهکار یک حساب بستون بستانکار تراز آزمایشی یا بالعکس
در صورت عدم تساوی دو ستون تراز آزمایشی برای یافتن اشتباه بهتر است عملیات به ترتیب معکوس فهرست بالا کنترل شود
بمنظور تسهیل یافتن اشتباهات باید نکات زیر را در نظر گرفت
1- اگر مابه التفاوت دو ستون تراز آزمایشی با مبلغ یکی از معاملات تطبیق کند ممکن است ثبت معامله در بدهکار یا بستانکار حسابی از قلم افتاده باشد
2- اگر نصف مابه التفاوت دوستون تراز آزمایشی با مبلغ یکی از معاملات تطبیق کند ممکن است معامله مذکور بجای ثبت در بدهکار یک حساب در بستانکار حساب مذکور ثبت شده باشد
3- اگر مابه التفاوت دو ستون تراز آزمایشی قابل تقسیم بر عدد 9باشد ممکن است در ثبت یا نقل یکی از اعداد الف- یم صفر بیشتر یا کمتر گذاشته شده باشد ب- علامت ممیز در جای صحیح خود گذاشته نشده باشد پ- در تقدم وتأخر دو رقم پشت سرهم اشتباه شده باشد مثلاً بجای 65عدد 56نوشته باشیم
اشتباهاتی که در موازنه ستونهای تراز آزمایشی تأثیری ندارند
1- از قلم افتادن ثبت یک یا چند معامله در دفتر روزنامه
2- از قلم افتادن نقل یک یا چند آرتیکل از دفتر روزنامه به حسابهای دفتر کل
3- ثبت یک معامله در دفاتر بمبلغی کمتر یا بیشتر از مبلغ صحیح آن
4- بدهکار یا بستانکار نمودن یک حساب بجای حساب دیگری
5- اشتباه همانند در تعیین مانده یک حساب با مانده بدهکار وحساب دیگر با مانده بستانکار
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در ادامه رسیدگی به بخشهای درآمدی لایحه بودجه سال جاری سقف معافیت مالیاتی را به ۱۰۰ میلیون ریال در سال افزایش دادند.
اعضای کمیسیون تلفیق این مبلغ را ۷۲ میلیون ریال به تصویب رسانده بودند. ولی پس از بحث و بررسی مجلس مبلغ ۷۲ میلیون ریال به ۱۰۰ میلیون ریال افزایش یافت بدین ترتیب سقف معافیت مالیاتی از ۶۰۰ هزار تومان به ۸۳۰ هزار تومان در ماه افزایش یافت.
سوالاتی از این دسته ، نشانگر این نکته است که شما تا چه انتظاراتی از کار و شغل خود دارید؟ بله شما ، شاید شما ، انتظارات کارفرما و مدیران یک بخش و انتظار شما از خودتان در بخش دیگر است . مشکل از اینجا بوجود می آید که ممکن است شما در ابتدا به عنوان حسابدار وارد یک شرکت بازرگانی می شوید ، فرقی نمی کند ، صنعتی یا خدماتی و…، در همان ابتدا شما پس از آموزش نرم افزار و امور مالی شرکت فوق ، تصدی بخش مالی را در اختیار می گیرید . مدیران فعلا” از شما گزارشات مالی و مالیاتی را درخواست می کنند ، ولی رفته رفته بعد از مدتی ( ۲ یا ۳ ماه ) درخواست های آنها بیشتر و بیشتر شده و احساس می کنید سر شما بسیار شلوغ شده است.
من سازمان حمایت از حسابداران تشکیل ندادم ، فقط قصد تفکیک و یا مشخص کردن وظایف یک حسابدار را دارم . چه بسا در دیگر شرکت ها در همان ابتدای کار تمامی کارهای اداری ومالی را از حسابداران خواسته و در قرارداد فی بین عنوان می کنند.
اولین هدف در اجرای کار برای شما به عنوان کارشناس مالی ، باید در مرحله اول درست و دقیق انجام دادن وظایف شغل حسابداری باشد ، بعد آن اگر توانایی انجام امور اداری را داشتید ، آن را قبول کنید.
من حسابدارانی را دیدم که حتی کار خرید و کارپردازی را انجام داده و از به روز شدن اسناد و امورات حسابها کاملا” غافل شده اند . جواب آنها درخواست مدیران برای انجام دادن دیگر کارها می باشد و جواب دیگر را من خدمت شما عرض میکنم. احتمال خیلی زیاد دستمزد و حقوقی که برای کار حسابداری تنها در نظر گرفته می شود پایین تر از حقوقی است که بابت انجام همزمان دیگر کارها داده می شود. به نظر شما بهترین تصمیم گیری کدام است؟ آیا شما دوست دارید جایی مشغول به کارشوید که با این وضعیت حقوق بالاتر بگیرید و یا فقط کار حسابداری انجام دهید و حقوق پایین تر دریافت کنید؟ کدامیک ؟
نظر من این است که جواب این سوال را می توان در انتخاب هدف جستجو کرد، یعنی من پیش خودم اینطور فکر میکنم که دوست دارم در آینده ای نزدیک یک حسابدار حرفه ای و با تجربه شوم و یا یک کارمند قوی با روابط عمومی بالا و همه فن حریف شوم که شاید فلان شرکت هم ازمن خوشش بیاید؟
امیدوارم هیچوقت و هیچ موردی اشتباه نداشته باشید و با تمرکز کارها را به سرانجام برسانید .
شاید همه شما کم و بیش با جرائم مالیاتی آشنا باشید ولی شاید هم تا کنون با آن برخورد نکرده باشید تا ببینید بعضی اوقات عمل نکردن به تکالیف مالیاتی چه آسیبی به شرکت شما بزند . بعضی از شرکتها ممکن است انجام ندادن این تکالیف را بر اجرای تکالیف مقدم بدانند و خود را در پایان سال مالی علی الراس کنند و حتی جریمه عدم ارائه دفاتر قانونی را به راحتی قبول کنند . جرائم و تکالیف در نظام مالیات بر ارزش افزوده کاملا ” متفاوت از نظام مالیاتی است و یک شرکت دارای ۲ پرونده کاملا ” مجزا در نظام مالیاتی و مالیات بر ارزش افزوده است . با توجه به اجرای تکالیف مالیات بر ارزش افزوده در ۴ دوره ۳ ماهه در هر سال مالی ، جرائم به مراتب سخت تری از طرف سازمان مالیات بر ارزش افزوده در نظر گرفته شده است . بدلیل اهمیت این جرائم ، بد نیست مروری بر قانون مالیات بر ارزش افزوده داشته باشیم .
مشکل اصلی قانون مالیاتهای مستقیم و نیز لایحه اصلاح این قانون، نادرست بودن روشهای اجرای آن و وجود بیعدالتی در اجرای آن است. برای نمونه، طبق ماده ۱۲۹ لایحه، اگر جمع درآمدهای یک شخص حقیقی به عدد مشخص برسد، حتی اگر این درآمدها در بسیاری موارد از معافیتهای مالیاتی کسب شده باشد، مشمول مالیات است.
.
مشکل بزرگ این لایحه، رویه های مالیاتی است. مشکل دیگر این است که اگر مالیات بنا باشد به جای نفت در بودجه جای بگیرد، باید توجه داشته باشیم که فقط ۳۰ درصد بودجه از مالیات تامین میشود؛ پس مالیاتی که از مردم گرفته میشود، باید سه برابر شود تا جای نفت را بگیرد. اما تا همین حالا هم از کسانی که دولت می توانسته مالیات بگیرد، مالیات را گرفته است. پس با گرفتن مالیات از چه کسانی، باید میزان مالیات به سه برابر میزان فعلی افزایش پیدا کند؟
.
میزان مالیات حقوقبگیران رقمی مشخص است که اصلا نمیتواند افزایش پیدا کند. از سوی دیگر، به دلیل سهم زیاد اقتصاد زیرزمینی و نامشخص در کشور، افزایش بیشتر مالیات بر ارزش افزوده نیز بسیار مشکل خواهد بود. بنابراین میتوان گفت که افزایش میزان مالیات به سه برابر فعلی، فشار بیش از حد تحملی به صنایع وارد خواهد کرد و حتی میتوان گفت که این میزان افزایش غیر ممکن است.
.
در حال حاضر، مالیات از بخش شفاف اقتصاد گرفته میشود یعنی از کسانی که دارای کارت بازرگانی هستند، اظهارنامه به سازمان امور مالیاتی میدهند و حقوقبگیران. اما اقتصاد زیرزمینی کشور مالیات نمیدهد و بسیاری از شرکتهای توزیعی کشور اصلا مالیات پرداخت نمیکنند. در حقیقت، بخش تولید و حقوقبگیران تنها کسانی هستند که دولت میتواند به آنها فشار وارد کند و مالیات از آنها بگیرد ولی در دیگر بخشها، اگر مالیاتی هم پرداخت نشود، دولت اصلا اطلاعات اقتصادی و پرونده مشخصی از آنها ندارد که بتواند فشار مالیاتی وارد آورد.
.
عباس هُشی- عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
درگذشت يک چهره ماندگار حرفه اي ديگر
دکتر غلامرضا اسلامیبیدگلی استاد دانشگاه تهران ، صاحبنظر مسائل مالی و اقتصادی، نویسنده و مولف دهها کتاب در حوزه مدیریت مالی ، در صبح روز جمعه مورخ ۹ فروردين ماه ۱۳۹۲، در تهران و در سن ۶۶ سالگي به دليل نارسايي قلبي ناشي از ديابت ، دعوت حق را لبیک و دارفاني را وداع گفت .
روحش شاد و یادش گرامی
مباحث دوره:
-نحوه محاسبه حقوق و دستمزد
-نحوه تکمیل لیست بیمه
-نحوه ثبت اسناد در نرم افزار
-نحوه گزارش گیری
-مباحث مالیات بر ارزش افزوده
-آشنایی با اظهارنامه ها
-آشنایی با عملیات بانکی و کاربرد آن در حسابداری
-حسابداری بازرگانی(خرید و فروش)
-صورت مغایرت گیری
-آموزش نرم افزار رافع6
مدرس دوره:سید کیهان موسوی
زمان:ساعت15الی16:30 روزهای شنبه-دوشنبه-چهارشنبه
در محل آموزشگاه شرکت
علاوه بر مفروضات محیطی در حسابداری، برای ثبت و گزارشگری مالی، به رهنمودها و دستورالعملهای روشن تر و مشخص تری نیز نیاز میباشد، این دستورالعملها که به اصول حسابداری موسوم میباشند در مقایسه با مفروضات حسابداری، بیشتر جنبه اجرایی و کاربردی دارند. چهارچوب اولیه و زیربنایی حسابداری ابتدا به وسیله مفروضات شکل میگیرد و سپس بوسیله اصول حسابداری عملی میگردد. در اینجا چهار اصل مهم مورد بحث قرار میگیرد:
1-اصل بهای تمام شده(Cost Principle)
2-اصل تطابق(Matching Principle )
3-اصل تحقق درآمد(Revenue-Recognition Principle)
4-اصل افشاء کامل(Full Disclosure Principle)
طبق اصل بهای تمام شده، مبادلات حسابداری در تاریخ وقوع به بهای تمام
شده در دفاتر ثبت میگردند. منظور از بهای تمام شده هر دارایی، ارزش
مبادلهای نقدی آن در تاریخ تحصیل است. پرداختهای اضافی به علت خریدهای
نسیه و مدت دار جزء بهای تمام شده دارایی محسوب نمیگردند. به مرور زمان که
ارزش داراییها تغییر میکند، این تغییر ارزش، در بهای ثبت شده دارایی بی
اثر میباشد. بهای تمام شده که گاهی « بهای تمام شده تاریخی » نیز نامیده
میشود دو نارسایی دارد:
الف – تغییرات ارزش داراییها در طول سالهای متمادی در نظر گرفته نمیشود.
ب – چون داراییها در طول سالهای متفاوت خریداری میگردند و مقیاس اندازه
گیری بهای این داراییها پول میباشد و از طرف دیگر، ارزش پول دائماً یکسان
نمیباشد، لذا به دلیل اختلاف در مقیاس اندازه گیری، جمع کردن یک دسته از
داراییهایی که در طول سالهای متفاوت خریداری شده اند، خالی از اشکال
نمیباشد. اما با وجود همه نارساییهای فوق، به دلایل زیر، هنوز بهای تمام شده تاریخی مبنای ثبت و گزارشگری قرار میگیرد:
الف – بهای تمام شده، بر تخمین و ارزیابی مبتنی نبوده بلکه واقعی، قابل اندازه گیری و قابل اتکاء است.
ب – بهای تمام شده تاریخی در زمان تحصیل، نشان دهنده ارزش متعارف دارایی در آن تاریخ است.
ج – بهای تمام شده تاریخی، قابل رسیدگی و رد یابی است.
اصل تحقق درآمد، زمان شناسایی درآمد و ثبت آن در حسابها و صورتهای مالی
را تعیین می نماید. طبق این اصل، درآمد زمانی شناسایی میگردد که دو شرط
زیر برقرار باشد:
الف – مبادله یا داد و ستدی صورت گرفته باشد.
ب – فرایند کسب سود(The Earning Process)، کامل شده باشد.
تکمیل فرایند کسب سود شامل تکمیل فروش یا انجام خدمت، انتقال مالکیت از
فروشنده به خریدار، دریافت وجه نقد یا اطمینان از دریافت وجه نقد در آینده
است.
طبق اصل تحقق درآمد، درآمد ناشی از فروش کالا باید در زمان فروش و مطابق
« روش فروش» شناسایی گردد. زیرا در تاریخ فروش، فرایند کسب سود، کامل
میگردد.
طبق اصل تحقق درآمد، درآمد ناشی از خدمات بر اساس میزان انجام خدمات
شناسایی میگردد. زیرا میزان انجام خدمات، مبنایی جهت تشخیص تکمیل فرایند
کسب سود است.
مطابق اصل تحقق درآمد، مبالغ پیش دریافت مشتریان نباید به عنوان درآمد دوره
محسوب گردد. زیرا فرایند کسب سود در مورد این مبادله هنوز تکمیل نشده است.
بر اساس اصل تطابق، هزینههای انجام شده جهت ایجاد درآمد، باید به حساب دورهای که درآمد در آن تحصیل گردیده منظور گردد. به عبارت دیگر سود هر دوره تفاوت بین درآمدهای تحصیل شده و هزینههای تحمل شده برای کسب درآمد همان دوره میباشد. مطابق این اصل، بسیاری از هزینههای انجام شده در دوره جاری، به دلیل داشتن منافع آتی به عنوان دارایی در دفاتر و صورتهای مالی ثبت و گزارش میشوند. 1- کسب منافع بیشتر از بازار 2- اشغال ساحه بیشتر از بازار 3- توانائی رقابت با سایر رقیبان 4-از همه مهمتر شفافیت فعالیت اقتصادی برای همه جوانب ذیدخل
اصل افشاء ایجاب میکند که کلیه رویدادها و وقایع مالی با اهمیت مربوط به واحد تجاری به طور مناسب و کامل افشاء گردد.این اصل که بر کلیه جوانب گزارشگری مالی تأثیر دارد، واحد تجاری را ملزم به تهیه اطلاعات مورد نیاز برای بستانکاران و اعتبار دهندگان می نماید. این اطلاعات میتواند در متن صورتهای مالی یا در یاداشتهای همراه این صورتها، افشاء گردند.
اصول محدود کننده حسابداری Restrictive Accounting Principles (Conventions)
1. Cost-benefit Constraint فزونی منافع بر مخارج 2. Materiality اهمیت 3. Industry Peculiaritie خصوصیات صنعت 4. Conservatism محافظه کاری
فزونی منافع بر مخارج (Cost-benefit Constraint): تهیه اطلاعات حسابداری باید توجیه اقتصادی داشته باشد.
اهمیت (Materiality) : واحدهای اقتصادی مجازند در خصوص اقلامی که با توجه به وضعیت, محیط و عملکرد واحد از جهت ارزش, ناچیز و کم اهمیت می باشند از بکار گرفتن روشهای صحیح تئوریک اجتناب نموده و به حای آن از روشهایی استفاده کنند که کم هزینه تر, عملی تر و راحت تر باشد.
خصوصیات صنعت( Industry Peculiarities): در صنایع مختلف با توجه به ویژگیها و خصوصیات خاص آن صنعت می توان اقدام به تعدیل و با اصلاح روشهای حسابداری نموده و یا از روشهای جدیدی استفاده کرد به شرط آنکه اثبات گردد روشهای اصلاح شده و یا جدید اطلاعات سودمندتری نسبت به روشهای پذیرفته شده حسابداری ارائه نموده و یا جهت جلوگیری از نتیجه گیریهای گمراه کننده, ضروری می باشد.
اصل محافظه کاری یا احتیاط ((Conservatism : واحدهای تجاری نباید از روشهایی استفاده نمایند که آن روشها درآمدها و داراییها را بیش از واقع و هزینه ها و بدهیها را کمتز از واقع نمایش دهد.
نکته : قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار از بکار گرفتن اصل محافظه کاری ناشی می شود.
مفروضات فوق در قالب مبانی نظری استانداردهای حسابداری ایران و براساس شرایط اقتصادی و مناسبات حقوقی کشور بهعنوان 'مفروضات حسابداری' (بدون قید محیطی) برشمرده شدهاند.
فرض تفکیک شخصیت یکی از اساسیترین مفروضات حسابداری میباشد. زیرا این فرض به هر واحد اقتصادی (اعم از اینکه دارای شخصیت حقوقی یافاقد آن باشد) به عنوان یک واحد مستقل از مالک یا مالکان آن و نیز جدا از موسسات دیگر نگاه میکند. با این فرض هر مؤسسه یک شخصیت حقوقی مستقل فرض شده که میتواند دارایی تحصیل نموده، بدهی و هزینه تعهد و درآمد نیز تحصیل نماید. بر مبنای این فرض، مطالبات و دیون شخصی صاحبان واحد تجاری به اشخاص ثالث، جزء منابع تعهدات واحد تجاری محسوب نمیگردد اگر چه در شرکتهای تضامنی و مؤسسات انفرادی با اینکه شخصیت شرکت یا مؤسسه، مستقل از شخصیت مالک یا مالکان آن میباشد اما از نظر قانونی این تفکیک وجود ندارد و بستانکاران این گونه مؤسسات میتوانند طلب خود را از داراییهای مؤسسه یا اموال شخصی صاحبان سرمایه وصول نمایند.
در حسابداری فرض بر این است که یک واحد اقتصادی برای یک مدت طولانی و قابل پیش بینی به فعالیت خود ادامه میدهد.
نتایج واقعی عملیات یک واحد تجاری را تنها در زمان تصفیه، یعنی خاتمه عملیات آن میتوان تعیین کرد. از طرف دیگر، بستانکاران، اعتبار دهندگان و اشخاص ذینفع نمیتوانند تا تاریخ انحلال، از نتایج آن بی خبر باشند. از این رو عمر واحد تجاری به دورههای زمانی مساوی تقسیم میشود که هر دوره را اصطلاحا (دوره حسابداری) گویند. دوره مالی ممکن است سه ماهه، شش ماهه یا یکساله باشد. هر دوره مالی را که دوازده ماه طول بکشد اصطلاحا سال مالی گویند.
برای اندازه گیری هر ویژگی یا کیفیت، در نگاه اول به یک مقیاس اندازه گیری نیاز میباشد. مثلا واحد اندازه گیری طول متر، وزن کیلو گرم، انسان نفر، زلزله ریشتر و... میباشد. در حسابداری نیز « پول» به عنوان واحد اندازه گیری مبادلات فرض شده است. کلیه مبادلاتی که توسط حسابداران در دفاتر یا صورتهای مالی منعکس میگردد، معرف حجم و یا مقدار نمیباشد بلکه تنها بهای آنها را نشان میدهند. به طور کلی وقایعی که با پول اندازه گیری نمیشوند و فاقد جنبه مالی میباشند در دفاتر و صورتحسابها منعکس نمیگردند. مثلا روحیه کارکنان، کارایی مدیریت، رقابتهای بازار و... در صورتهای مالی منعکس نمیگردند.
هنگامی که یک واحد اقتصادی راهاندازی میشود، افرادی که دستاندرکار راهاندازی این واحد هستند به شدت از لحاظ کاری مشغول بوده و ممکن است برای رسیدن به اهدافشان با مشکل مواجه شوند و حتی ممکن است شکست بخورند یا ممکن است پیروز شوند.
اگر پیروز شوند فکر میکنند که بسیار قدرتمند هستند و اگر شکست بخورند هم باز میگویند ما قدرتمند بودیم ولی در واقعیت خیلی چیزها متفاوت است. البته چه شکست بخورند یا پیروز شوند همه چیز بستگی به موارد زیر دارد:
۱- فرصتها تهدیدها، ضعفها و
قوتهای خود را باید ارزیابی کنند.
۲- محیطی که واحد اقتصادی در آن فعالیت میکند را ارزیابی کنند.
۳- استفاده مطلوب و مناسب از منابع واحد اقتصادی و تصمیمگیری مناسب را با توجه به
محیط خود به عمل آورند.
یک واحد اقتصادی در حال اجرا نیازی فوری به حسابرسی داخلی دارد که میتواند ارزیابی مستقلی از واحد اقتصادی به عمل آورد. این مساله هم در مراحل خوب و هم در مراحل بد مورد نیاز است. در مراحل خوب این ارزیابی اطمینان میدهد که حرکت واحد اقتصادی در مسیر درست است و جای نگرانی نیست و در مرحله و شرایط بد این مساله مطالعه منطقی از مشکلات و راه حلها ارائه میدهد. در واقع حسابرسی داخلی یک سازمان اطمیناندهی مستقل است و با فعالیتهای مشاوره که برای ایجاد ارزش افزوده و بهبود کارآیی سازمان در جهت رسیدن به اهداف سازمان طراحی شده است، ادامه راه میدهد.
حسابرسی داخلی از طریق ایجاد بینشها و پیشنهادها بر مبنای تجزیه و تحلیل و برآورد دادهها و فرآیند کسب و کار مانند یک پزشک برای سازمان عمل میکند.
چگونه حسابرسی داخلی واحد اقتصادی را تحت پوشش قرار میدهد؟
فرآیند اجرای حسابرسی داخلی شناخت واضح از هدف واحد اقتصادی برای حسابرسی داخلی، ارزیابی هدف واحد اقتصادی با
اهداف مشخص شده واحد اقتصادی از طریق استفاده از تجربیات شرکت، اهداف تکمیلی
حسابرسی داخلی واحد اقتصادی، بحث پیرامون مناطق کلیدی و ریسکهای منطقه و کامل
کردن طرح ریزی و ماتریس اولیه، کارمندان حسابرسی به عنوان اولویت اصلی ماتریس،
کامل کردن تقویم کار حسابرسی برای تاریخ شروع، گزارشهای میان دورههای و گزارشهای
نهایی، شروع حسابرسی و بحثهای پرسشی هفتگی با مدیر هر بخش، پرس و جوهای خاص از
افرادی که بعد از مدیر شرکت بیشترین قدرت را دارا هستند، حل پرسشها و تهیه گزارشهای
میان دورهای اعم از گزارشهای ماهانه یا هر سه ماه یک بار، ملاقاتهای با مدیران
بخشها پیرامون گزارشهای میان دورهای، تثبیت گزارشهای میان دورهای، انتشار
نتایج به هیات مدیره و گفت و گو با آنها، بحثهای هیات مدیره، انتشار گزارش نهایی
به هر یک از اعضا، سهامداران و مدیران.